آسیب شناسی روابط زوجین
(ازدواج ، خانواده ،طلاق)
روابط همسران در زندگی امروز :
روابط زن و شوهري، روابطي است که بتواند استعدادهاي هر يک از زوجين را بارور نمايد، درک متقابل، نشاط و شادکامي و تعادل رواني آنان را ارتقاء بخشد و کارکردهاي هر يک از آنان را، از جمله در ارتباط با فرزندان، والدين، خانواده يکديگر و جامعه تقويت نمايد. اما تحول روابط ميان زن و شوهر،در دهههاي اخير، قابل ترديد نيست. برخي، تحولات موجود را، از آن رو که به افزايش ناسازگاريها و فزوني طلاق انجاميده است نگران کننده ارزيابي ميکنند و برخي آن را ناشي از تغييراتي ميدانند که در روند توسعهي اجتماعي و دستيابي به نقطهي تعادل جديد، اجتنابناپذير و گاه مطلوب مينمايد. مشاجره، توافق نداشتن يا سوءتفاهم مقطعي ميان همسران در زندگيهاي ايدهآل نيز تا حدودي وجود دارد، اما وقتي سخن از آسيب در روابط زوجين به ميان ميآيد، نشان ميدهد مسئله جدي است و به يک مقطع زماني کوتاه محدود نميشود و حتي ممکن است در آينده به طلاق منجر شود. يعني زن و مرد، ديگر از بودن در کنار هم لذت نميبرند و پيوندي که بايد مايه آرامش و رشد آنها ميشد، ، در بهترين حالت، موجب درگيريهاي ذهني و آزار روحي و رواني آنها شده است. روابط آسيبزا آن دسته از روابط ميان زوجين است که موجب اختلال عاطفي يا ناسازگاري در رفتارهاي بعدي آنان شود و نارضايتيهاي مداوم ايجاد کند.
آسیب شناسی روابط زوجین :
مهمترین مشکلات موجود در روابط زن و شوهر
۱-مشکلات جسمي و جنسی : در برخي موارد ناسازگاريها و ناکاميها در روابط زناشويي به نقص جسماني بویژه عقيم بودن بر می گردد . البته روابط جنسي سالم و رضايتمندانه نیز تأثير بسزايي در نشاط زن و شوهر دارد .
۲- مشکلات مربوط به اعتماد و وفاداری : از یک سو رعايت عفت و حيا و حفظ مرزها در روابط خانوادگي و وفاداری نسبت به همسر و از سوی دیگر پذیرش ، دوری از وسواس، بياعتمادي بدون دليل و غيرت بيجا لازمه زندگی آرام است .
۳- مشکلات مربوط به حوزه تصميمگيري : مديريت خانواده ابعاد مختلفي دارد که مديريت اقتصادي، سرپرستي و نظارت مشکلات در روابط عاطفي بر فرزندان، تصميمگيري نسبت به ارتباطات خانوادگي و مواردي ديگر را در بر ميگيرد. برخلاف تبليغات فراگيري که مشارکت مساوي زن و مرد در فرآيند تصميمگيري را ضرورت زندگي جديد جلوه ميدهد؛ واقعيت، چيز ديگريست. طبيعت مردانه براي سرپرستي، حمايت از خانواده و نظارت و طبيعت زنانه براي غمخواري، پشتيباني عاطفي و آرامش آفريني طراحي شده است .
۴- افزايش انتظارات :افزايش انتظارات و توقعات غيرواقعبينانه که خود تعهدات کاري و مالي بيش از حد و بالتبع خستگي جسمي و روحي را در پی دارد ، عامل بسياري از ناسازگاريها و جداييهاست.
۵- مشکلات عاطفی : خلقت حکيمانه زن و مرد را به گونهاي سرشته است که آنان در کناريکديگربه آرامش ميرسند و ميان آنان دوستي و رحمت برقرار ميشود .حقیقیت این است که زنان استعداد شگرفی در کنترل بحرانهای روحی خانواده دارند .
تغيير نگاه به ازدواج، خانواده و طلاق
خانواده نهادي مقدس است که بر اساس انتخاب شکل ميگیرد اما استمرار آن بر اساس احساس مسئوليت در قبال همسر است . «صبر»، «سازش» و «مسئوليت» از مهمترين واژههايي است که ميتواند ويژگيهاي یک خانواده سالم را نشان دهد. امروزه بر خلاف گذشته ازدواج به يکي از گزينههاي پيش رو، نه روش طبيعي حيات عزتمندانه و بهترين انتخاب پيش رو ، تبديل شده و خانواده نيز به تدريج از نهادي مقدس و مورد احترام که به خاطر حرمت آن تمايلات فردي تحتالشعاع قرار ميگرفت، به نهادي برای دستیابی هر چه بیشتر به شادکامي فردي تبدیل می شود و از طرفی دیگر زوجین به محض رویارویی با مشکلات کوچک و بزرگ ، به طلاق به عنوان بهترین راهکار به صورت کاملا جدی می اندیشند.
یک رابطه ایده آل بین همسران سه جزء دارد :
- دوست داشتن و صمیمیت
- عشق
- تعهد
۱۱تاکتیک برای داشتن زندگی ایده آل :
۱-به یاد داشته باشید شما و همسرتان دو فرد متفاوت هستید ، زیبایی زندگی به ترکیب این تفاوتهاست.
۲- یاد بگیرید در حد بودجه همسرتان زندگی کنید .
۳- خوبیهای او را کوه و بدیهایش را کاه جلوه دهید 4- خانه را بصورت مکانی آرام و استراحتگاهی حقیقی در آورید .
۴- خوش مشرب و آسان گیر باشید.
۵- او را به داشتن سرگرمی مناسب تشویق کنید و سپس او را به حال خود بگذارید.
۶- خورده گیری و غرولند نکنید.
۷- به همسرتان ایمان داشته باشید.
۸- هر گاه نظرتان مخالف با منافع همسرتان است آنرا رها کنید.
۹- سعی نکنید شخصیت او را تغییر دهید بلکه یاد بگیرید چگونه با خصوصیات او سازگار شوید.
۱۰- یادتان نرود رابطه زناشویی معجزه زندگی است آنرا دست کم نگیرید.
به خانه دار بودن خود افتخار کنید و مسئولانه فعالیتهای خانه داری را بپذیرید.
۱۱- یاد بگیرید از خطاهای کوچک همسرتان چشم پوشی کنید.
« نظریه شخصیتی زیگموند فروید»
زیگموند فروید :
" این اشتباه است که باور کنیم علم عبارت از چیزی جز اثبات قطعی گزاره نیست ، و ناعادلانه است که این طور علم را بطلبیم . این تقاضا مختص کسانی است که احساس ولع برای کسب قدرت در بعضی از مسائل دارند و نیاز به جایگزین کردن تعلیم و دستور مذهبی با هر چیز دیگری حتی علم . علم نیز بیانیه های خود را دارد شامل توانایی برای انجام کار سازنده با وجود عدم تایید نهایی" ( فروید)
زندگینامه فروید :
داستان فروید ، مانند بسیاری از داستان ها با دیگران آغاز می شود . با ، دکتر جوزف بروئرBreuer) ، Breuer) و بیماری به نام آنا .
آنا بیمار دکتر جوزف بود او پرستاری پدر بیمار خود را برعهده داشت او پس از مرگ پدرش مجموعه ای غیرعادی از مشکلات مانند بی حسی دست و پا ، فلج در برخی از اندامها ، اسپاسم غیر ارادی ، توهمات بصری را تجربه کرد که متخصصین نتوانستند علل جسمی برای این مشکلات پیدا نمایند. بروئر این اختلال را هیستری نامید بود (اکنون به نام اختلال تبدیلی معروف است ) و بعد از یازده سال او و دستیارش ، زیگموند فروید ، کتابی با عنوان هیستری نوشته و نظریه خود را تحت عنوان :" هیستری نتیجه یک تجربه آسیب زا است " بیان نمود. این در حقیقت سرآغاز کار رسمی فروید بود .
بیوگرافی :
فروید، 6 می 1856 در خانوادهای یهودی در فرایبورگ از مادری 20 ساله و پدری 40 ساله که تاجر پشم بود متولد شد. در 4 سالگی با خانوادهاش به وین رفت. او 83 سال زندگی کرد که 78 سال از آن بجز مسافرتهای مکررش ، در وین گذشت. هنگام تحصیل، فروید از لحاظ مذهب و نژاد خود موجب سرزنش و تحقیر همردیفهایش قرار گرفت و اینها موجب کنارهگیری و انزوای او شد. در 17 سالگی در دانشگاه پزشکی وین نامنویسی کرد و در 1881 در سن بیستوپنج سالگی دکترای خود را دریافت نمود. او بعد از اخذ دکترا به تحقیقات خود در زمینه عصبشناسی ادامه داد و در 1885 متخصص در رشته امراض عصبی شد.
بنیانگذار نظریه روانکاوی زیگموند فروید بود. تئوری های او که در زمان خود تکان دهنده بود تأثیر عمیقی بر تعدادی از رشته ها ، از جمله روان شناسی ، جامعه شناسی ، مردم شناسی ، ادبیات و هنر گذاشت . او افراد زیادی را مجذوب خود نمود اما بسیاری از دوستان او من جمله آدلر و یونگ که با برخی از مفاهیم اصلی نظریه اش موافق نبودند از او جداشدند. فروید در زمان جنگ جهانی دوم از وین که به محلی خطرناک برای یهودیان تبدیل شد مهاجرت کرد . چند وقت بعد از آن ، به علت ابتلا به سرطان دهان و فک درگذشت.واژه روانکاوی برای اشاره به بسیاری از جنبه های کار فروید ، از جمله درمان فرویدی و روش پژوهش او بکار می رود . نظریه های او مبتنی بر مشاهداتش و مطالعات موردی او از بیماران شکل گرفته است .
نظریه فروید :
مکتب روانکاوی فروید، به نقش تعارضات ناهشیار در تبیین رفتار و شخصیت فرد تاکید دارد. از دیدگاه زیگموند فروید رفتار انسان از تعارضات ناهشیار که بر اساس دو سائق جنسی و پرخاشگری عمل می کند به وجود میآید و تجربیات گذشته افراد در دوره کودکی بر رفتار آنها در تکانههای ناهشیار در زندگی روزمره ، در رویاها، خاطرات و لغزشهای زبانی تاثیر میگذارد. فروید، دارای تفکر تحولی است. فرض او این است که در رشد انسان پس از 5 سالگی چیز تازهای به وجود نمیآید و واکنشها و تجربههای بعد را باید تکرار گذشته دانست. او در سال 1897 مسیر دیگری در بررسیهای خود آغاز کرد که خود تحلیلی (self analysis) نام گرفت. او بعد از مرگ پدرش دچار آشفتگی و اضطراب شد و همین امر او را بر انگیخت تا به بررسی رویاها و خاطراتش بپردازد. از طریق این تحلیلها چیزی را کشف کرد که خود آن را بزرگترین دستاوردش میدانست؛ "عقده ادیپ" که کودک به دلیل عشق به والد جنس مخالف با والد جنس موافق خود به شدت به رقابت میپردازد او این نظریه را در کتاب تعبیر رویا انتشار داد و تعبیر رویا را شاهراهی به سوی ناهشیار نامید.
ذهن هوشیار و ناهشیار :
برای بررسی نظریه شخصیت فروید ابتدا باید ساختار ذهن سازمان یافته را از دیدگاه او درک کرد.
به گفته فروید ، ذهن را می توان به دو بخش عمده تقسیم کرد :
1- ذهن ناخودآگاه : شاید مهم ترین سهم فروید در غرب بحث او از اهمیت ذهن ناخودآگاه در فهم تفکر آگاهانه و رفتار است. اطلاق واژه "شاهراه اتصال به ضمیر ناخودآگاه" به رویا نشان از اهمیت وجود ذهن ناخود آگاه دارد . فروید معتقد بود که ذهن ناخودآگاه وجود دارد و رویا روشی برای دسترسی به آن است . او عقیده داشت که بسیاری از مردم خاطرات دردناک عمیق خود را "سرکوب" نموده و برای فرار از تهدید ، آن را به ذهن ناخودآگاه می فرستند . فروید سالها برای پیدا کردن الگوهای سرکوب در میان بیماران خود به منظور استخراج مدل کلی تلاش کرد و تصریح کرد : سرکوب در بین بیماران الگوی متفاوت دارد . فروید بر آن بود که افراد از عمل سرکوبگرانه خود آگاهی ندارند . آنها از واقعیت خاکسپاری امیال ، خاطرات و تجارب آسیبزای خویش اطلاعی ندارند. فروید بین سه مفهوم از ضمیر ناخودآگاه : ضمیر ناخودآگاه توصیفی ، ناخودآگاه پویا و سیستم ضمیر ناخودآگاه تمایز قایل گردید و سپس آخرین مفهوم را رها و مفاهیم نهاد ، خود و فرا خود را جایگزین کرد . اما او هیچگاه مفاهیم ضمیر ناخودآگاه توصیفی و پویا را حذف نکرد.
ذهن ناخودآگاه مخزنی از احساسات ، افکار ، خواستها و خاطراتی است که در خارج از آگاهی ما قرار دارد . بسیاری از محتویات ناخودآگاه غیر قابل قبول است یا ناخوشایند ، مانند احساس درد ، اضطراب ، یا تضاد. به گفته فروید ، ناخودآگاه همچنان به رفتار و تجربه ما نفوذ می کند، هر چند ما غافل از این تأثیرات اساسی هستیم .
2- ذهن ناخودآگاه: شامل همه چیزهای است که ما از آن آگاه هستیم. این جنبه از پردازش ذهنی ما این است که ما می توانیم بطور عقلانی در آن فکر کنیم و بحث کنیم . بخشی از این شامل حافظه ما است ، که همیشه از آن آگاه نیستیم اما به راحتی می توان در هر زمان آنرا بازیابی کرده و به سطح آگاهی منتقل کنیم که فروید آنرا حافظه عادی قبل از خود اگاهی می نامد.
عوامل شخصیت :
با توجه به نظریه روانکاوی زیگموند فروید از شخصیت ، شخصیت از سه عنصر تشکیل شده است. این سه عنصر عبارتند از نهاد ، خود و فراخود (وجدان) که در تعامل و ارتباط با یکدیگر رفتار پیچیده انسانی را موجب می گردند.
نهاد(آیدی) :
نهاد تنها جزئی از شخصیت است که از بدو تولد با نوزاد است . این جنبه از شخصیت کاملا ناخودآگاه بوده و شامل رفتارهای غریزی و بدوی می باشد . به گفته فروید ، نهاد منبع تمام انرژی روانی است ، این قسمت از شخصیت با اصل لذت همراه بوده که در تلاش برای ارضاء فوری همه خواسته ها، بی چون و چرا است و در صورت عدم ارضاء فوری اضطراب یا تنش را به همراه خواهد داشت به عنوان مثال ، افزایش گرسنگی یا تشنگی تلاش فوری برای خوردن و نو;
راهنمای شروع تبلیغات در Google AdWords مفاهیم و ویژگی های AdWords
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By LoxBlog :.